۱) عباس فرزند امام علی (ع )
2) عبد الله فرزند امام علی (ع )
3) عثمان فرزند امام علی (ع )
4) جعفر فرزند امام علی (ع )
5) ابوبکر فرزند امام علی (ع )
6) علی ( ع ) فرزند امام حسین ( ع )
7) عبدالله ( ع ) پسر امام حسین ( ع )
8) ابوبکر فرزند امام حسن (ع)
9) قاسم فرزند امام حسن (ع)
10) عبدالله فرزند امام حسن (ع)
11) عون فرزند عبدالله بن جعفربن ابی طالب(ع)
12) محمد فرزند عبدالله بن جعفربن ابیطالب(ع)
13) مسلم بن عقیل بن ابی طالب (ع)
14) عبدالله بن مسلم (ع)
15) محمدبن مسلم (ع)
16) محمدبن ابو سعید ابن عقیل(ع)
17) عبدالرحمان بن عقیل (ع)
18) جعفربن عقیل (ع)
19) عبدالله ابن یقطر حمیری
در کربلا پنج برادر امام حسین (ع) به شهادت رسیدند که عبارتند از : عباس- عثمان- جعفر- ابوبکر – عبدالله
1) سلیمان بن رزین - اسلم بن عمرو - قارب ابن عبدالله - منجح بن سهم - سعد ابن حارث
نصربن ابونیزر - حارث بن نبهان
در جریان عاشورا سه برادر دیگر به شهادت رسیدند که فرزندان امام حسن مجتبی (ع) بودند. اسامی آنان به شرح زیر است : ابوبکر – قاسم – عبدالله نقل از سیره و سخن پیشوایان
در طول تاریخ انسانهایى بوده و هستند که پس از مرگشان ، زندگى و حیاتشان ادامه پیدا کرده و با مرگ بدنشان ، وجودشان و شخصیت و اندیشهشان ادامه یافته است . مردان خدا و شخصیتهاى الهى، همانگونه که در زمان حیات خویش استوانه دین و محور انسانیت و پشتوانه حق و عدالت هستند ، در زمان پس از مرگ نیز آرامگاه و زیارتگاهشان پشتوانه حق و عدالت و فضیلت است . و در این میان ، زیارت مشهد حسینى از ویژگیهاى برجستهاى برخوردار است . آنانکه توفیق پیدا مى کنند و به زیارت مرقد مطهرش مشرف مى شوند ، روى به آستان امام حسین (ع) آورده و به جانب این مدرسه عشق و فضیلت و دانشگاه کمال و تربیت مىگرایند . اینگونه تربیت اجتماعى و یک چنین موسسه تهذیب اخلاق و ادب ، براى هیچ ملتى از ملل گیتى میسر و مقدورنیست .
البته ملحدین و معاندین و مخالفین مکتب تشیع به خیال خود شبهات و اشکالهاى مى کنند و مى گویند: «زیارت قبور، بت پرستى است ؟!» در حالى که هر کس که به زیارت قبور ائمه (ع) مى رود هرگز به عنوان «بت» آنها را زیارت نمىکند . چه کسى است که حسین بن على (ع) راخدا بداند؟!! شیعه، امام را مقرب درگاه خدا مىداند و با توسل به او قربى به خدا پیدا مى کند، همانطور که خودش در قرآن مجید فرمود:«به سوى او وسیله بگیرید» 37 امام را وسیله الهى مىداند. زیرا توسل و شفاعت، بعدى از ابعاد زیارت است که زائر از این طریق خود را به درگاه الهى نزدیک مىکند، و پیشوایان ما وعده فرمودهاند که از زائران خود دستگیرى کنند.
امام رضا (ع) مى فرماید: «هر امامى بر گردن دوستان و پیروانش عهد و پیمانى دارد و وفاى به این عهد، بإ؛،،ّّ زیارت قبر آنان ممکن مىباشد . و کسى که به شوق زیارت آنها و با تصدیق به فضیلت آنها به سوى قبور آنها برود مورد شفاعت ائمه در قیامت قرار مىگیرد.
پس هر زائرى باید بکوشد تا از این شفاخانه فیض، استشفاى دردهاى درونى و امراض قلبى و اندرونى خود را خواسته، خواستار آن شود که صفاى دل و دوستى خاطر و پاکیزگى روح و قداست روان و سلامت تن ، از خدمت آفریدگار جهان به وى عطا گردد ، تا اینکه هم ظاهر او به جمال و کمال آراسته شود و هم باطن وى از آلودگىها پاک و مصفا گردد.
هر زائرى که با معرفت و شناخت مقام صاحب این مرقد و اهداف او به زیارت برود، از صاحب قبر الهام مىگیرد و اصول و تعالیم مکتب را به یاد مىآورد ، و هر زیارت و سلام او سرشار از این آموزشها و الهامها است.
از طرفى زیارتنامههاى وارده، و خواندن هر کدام از آنها، خواننده و زائر را به دقت و تفکر واداشته ، متذکر تاریخ و احوال انبیا و اولیاى معصوم مىگرداند. تأمل در زیارت عاشورا و دیگر زیارات ، این مطلب را به خوبى روشن مى سازد که امامان به این وسیله در صدد ساختن انسانهاى مؤمن و متعهد بودهاند ، لذا به آنها تعلیم دادهاند که در زیارت امام حسین (ع) از خداوند بخواهند که زندگى و مرگشان را «حسین گونه» قرار دهد، و آنها را در دینا و آخرت همراه آن حضرت بدارد: «اللهم اجعل محیاى محیا محمد و آل محمد ، و مماتى ممات محمد و آل محمد ... و ان یجعلنى معحکم فى الدنیا و الاخرة».
به امید به اینکه خداوند متعال توفیق زیارت حضرتش را در دنیا و شفاعتش را در روز قیامت نصیب ما گرداند، به آثار و برکاتى که زیارت سیدالشهدا (ع) به دنبال دارد مىپردازیم:
قبل از آنکه به آثار و برکاتى که برگرفته از روایات اسلامى است اشاره کنیم ، این نکته لازم به ذکر است که زیارت مرقد شریف امام حسین (ع) مانند سایر ائمه ، به مردمان و زیارت کنندگانش ، نوعى آرامش و اطمینان مىبخشد . در این عصر که انسان را موجودى مضطرب مى نامند، و پیوسته دست به گریبان با پدیدههایى چون تردید، ناکامى، تشویش، ترس و ناسازگارى با محیط و زندگى ماشینى و محرومیت و جنگ و حتى کنار نیامدن بإ؛--ّّ خود است، و هر روز شاهد کاهشها و فرسایشها است و نمى تواند از اضطراب در امان بماند ، این زیارت مرقد مردان خدا و پیشوایان دین است که به انسان آرامش خاطر مى دهد.
در زیارت یک نوع کشش و نیاز الزام آورى انسان را وا مىدارد که فشارها و فریادهاى درونى را از راهى خارج کند . زائر آن مرقد شریف در پرتو دعا و گفتگو با پاکان و استمداد از ارواح پاک مقربان درگاه الهى، نیرو گرفته و نابسامانیها را با توسل بدانها برخود هموار مى سازند ، و خستگىها و فشارهاى وارد بر روان ، و نیز اضطرابها و یأسها را از خودمى زدایند و به آرامش و اطمینانى براى ادامه زندگى دست مىیابند.
به امام صادق (ع) عرض کردند: کمترین اثرى که براى زائر قبر امام حسین (ع) چیست؟ فرمود: «کمترین تأثیرش این است که خداوند متعال، او و خانواده و مالش را حفظ مى کند تا به سوى اهل خویش برگردد ،و چون روز قیامت فرا رسد، خداوند حافظ او خواهدبود ».38
زید بن شحام گوید: به امام صادق (ع) عرض کردم : براى زائر قبر امام حسین (ع) چه مىباشد؟ فرمود: «همانند کسى است که خدا را در عرش دیدار نموده باشد». گفتم: براى کسى که یکى از شما را زیارت کند چه مىباشد؟ فرمود:
«همانند کسى است که رسول خدا (ص) را زیارت نموده است » . 39
امام صادق (ع) فرمود: «همانا نزد شما قبرى است که هیچ فرد پریشانى نزد آن نمىآید مگر آنکه خداوند از او دفع پریشانى نماید و حاجتش را برآورد» . 40
و نیز به ابوصباح کنانى فرمود: «همانا نزد شما قبرى است که هیچ فرد پریشانى نزد آن نمىرود مگر آنکه خداوند از او پریشانى را دفع نموده و حاجتش را برآورده مى نماید، و همانا نزد او چهار هزار فرشته هستند که از هنگام شهادتش آشفته و غم آلود تا روز قیامت بر او مىگریند. هر کس او را زیارت کند، وى را تا خانهاش بدرقه مىکنند، و هر که مریض شود به عیادتش مىروند، و هر که بمیرد جنازهاش را تشییع مىکنند». 41
امام باقر (ع) فرموده است : «شیعیان ما را به زیارت قبر حسین (ع) امر کنید ، زیرا زیارت او موجب فزونى در رزق و طول عمر و دفع بلایا و ناگواریها مىشود » . 42
امام صادق (ع) فرمود: «هر کس حسین (ع) را زیارت کند در حالیکه عارف به حق او بوده و به امامتش اقرار داشته باشد خداى سبحان ،گناهان گذشته و آیندهاش را مىآمرزد». 43
و جابر جعفى در ضمن یک حدیث طولانى از امام صادق (ع) روایت کرده است که فرمود: «چون از نزد قبر حسین (ع) بازگشتى ، ندا کنندهاى تو را ندا مىدهد که اگر آن را مىشنیدى ، تمام عمر را نزد قبر شریف حسین (ع) اقامت مىگزیدى. آن منادى گوید:خوشا به حال تو اى بنده خدا که سود فراوان بردى و به سلامت (در دین ) دست یافتى. عمل از سربگیر که گناهان گذشتهات آمورزیده شد» . 44
امام صادق (ع) فرمود: «همانا ایام زیارت زائران حسین بن على (ع) از عمرشان محسوب نگشته و جزء حیاتشان به شمار مىآید» . 45
عبدالله بن هلال به امام صادق (ع) عرض کرد: فدایت شوم، کمترین نصیبى که زائر امام حسین (ع) دارد، چیست ؟ فرمود: «اى عبد الله، کمترین چیزى که براى او مىباشد، این است که خداوند او و خانوادهاش را حفظ مى کند تا وى را به سوى خانوادهاش باز گرداند، و چون روز قیامت فرا رسد، خداوند حافظ او مىباشد» . 46
امام صادق (ع) فرمود: «حسین در نزد پروردگارش ... به زائرانش نظر مى کند . او نگاه مى کند که چه کسى براى آن حضرت گریه مى کند، پس براى او طلب آمرزش کرده و پدرانش را مىخواند تا براى آن زائر دعا کرده و طلب آمرزش و مغفرت نمایند. سپس امام (حسین) مى فرماید: اگر زائر من مىدانست که خدا چه چیزى براى او عطا مى فرماید شادى او بیشتر از جزع و بىتابى وى مىگردید» . 47
و امام حسین (ع) فرمود: «هر کس مرا در زندگانیش زیارت کند، پس از مرگش بازدیدش خواهم کرد» . 48
امام صادق (ع) فرمود: «اگر مردم مىدانستند که چقدر خیر و برکت در زیارت امام حسین (ع) وجود دارد ، براى زیارت کردنش با یکدیگر مقاتله مىکردند، و هر آینه اموالشان را براى رفتن به زیارتش مىفروختند» 49
و امام باقر (ع) فرمود: «اگر مردم مىدانستند که زیارت قبر شریف حسین (ع) چه مقدار فضیلت و برکت دارد، از شوق زیارت جان مى سپردند و نفسهایشان از شدت حسرت بند مىآمد» 50.
عبدالله بن عبید انبارى گوید: به امام صادق (ع) عرضه داشتم : فدایت شوم ، همه ساله وسایل تشرف به حج برایم فراهم نمىشود. فرمود: «چون قصد حج نمودى و اسباب برایت فراهم نگشت ، به زیارت قبر حسین (ع) برو، که یک حج برایت نوشته مى شود و چون قصد عمره نمودى و وسایل مهیا نشد ، عزم زیارت قبر حسین (ع) نما، که یک عمره برایت منظور مى شود» 51
امام صادق (ع) فرمود: «هر کس به زیارت قبر حسین (ع) برود در حالى که عارف به حق او باشد، خداوند نام او را در اعلى علیین مىنویسد» . 52
از امام صادق (ع) پرسیدند: ثواب کسى که قبر امام حسین (ع) را زیارت کند، در حالى که کبر و غرور نداشته باشد چیست ؟ فرمود: «برایش هزار عمره و حج مقبول نوشته مى شود . اگر شقى باشد، سعید نوشته مىگردد، و پیوسته در رحمت الهى غوطهور خواهد بود» . 53
معاویة بن وهب از امام صادق (ع) نقل نموده که فرمود: «اى معاویه، زیارت قبر حسین (ع) را از روى ترس وامگذار ، زیرا هر که آن را ترک کند ، چنان دچار حسرت مىشود که آرزو نماید قبرش نزد او باشد . آیا دوست ندارى که خداوند تو را در زمره کسانى به حساب آورد که رسول خدا (ص) و على و فاطمه و امامان معصوم (ع) برایش دعا مىکنند؟» 54.
و نیز فرمود: «همانا فاطمه (س) دختر محمد (ص) نزد زائران قبر فرزندش حسین (ع) حضور یافته و براى گناهانشان طلب آمرزش مىکند». 55
امام صادق (ع) فرمود: «به درستى که خداى تبارک و تعالى، قبل از اهل عرفات ، براى زائران قبر حسین (ع) تجلى مى نماید، حوایج آنان را بر آورده مىکند ، گناهانشان را آمرزیده و درخواستهایشان را به اجابت مقرون مىسازد ، و سپس متوجه اهل عرفات شده و در مورد آنان نیز اینگونه عمل مىکند». 56
امام صادق (ع) به عبدالملک خثعمى فرمود: «زیارت حسین بن على (ع) را ترک مکن و دوستانت را نیز به آن فرمان بده، تا خداوند بر عمرت افزوده و روزیت را زیاد گرداند. خداوند سبحان زندگانى تو را در سعادت قرار خواهد داد، و نمىمیرى مگر سعادتمند ، و تو را در سلک سعادتمندان خواهند نوشت » . 57
امام صادق (ع) فرمود: «هر کس قبر حسین را در روز عاشورا زیارت کند ، همانند کسى است که در برابر او به خون خود غلطیده باشد» 58.
امام صادق (ع) فرمود: «هر کس مىخواهد در جوار پیامبر (ص) و على و فاطمه (ع) باشد، نباید زیارت حسین بن على (ع) را ترک کند» 59.
امام صادق (ع) فرمود: «هیچ کس در روز قیامت نیست مگر آنکه آرزو مىکند که اى کاش از زائرین امام حسین (ع) مىبود زیرا مشاهده مىنماید که با زائران حسین (ع) به واسطه مقامى که در نزد پروردگار دارند، چگونه عمل مىشود» . 60
و نیز فرمود: «هر کس دوست دارد در روز قیامت بر سر سفرههایى از نور بنشیند پس باید از زائرین حسین بن على (ع) باشد» 61.
و زرارة بن اعین گوید: «امام صادق (ع) فرمود: «زائرین حسین یک برترى نسبت به سایر مردم دارند» پرسیدم : برتریشان چیست ؟ فرمود: «چهل سال قبل از مردم وارد بهشت مىشوند در حالى که دیگران هنوز در حال حساب هستند» . 62
رسول گرامى اسلام (ص) فرمود: «من تعهد مىکنم که در روز قیامت هنگامه رستاخیز ، ضمن ملاقات با زائر حسین (ع)، دستش را بگیرم و از مراحل هولانگیز و سختیهاى قیامت نجاتش بخشیده و او را به بهشت وارد کنم»63.
امام صادق (ع) فرمود: «هر کس قبر حسین (ع) را به خاطر خداوند و در راه خدا زیارت نماید، خداوند او را از آتش دوزخ آزاد مىسازد، و روز ترس بزرگ (قیامت) او را ایمن مىدارد . از خداوند نیز هیچ حاجتى از حوائج دنیا و آخرت را طلب نمىکند مگر آنکه به او عطا مىنماید» 64.
این آثار و آثار دیگرى که به خاطر اجتناب از طولانى شدن مطلب ذکر نکردیم ، همگى به برکت وجود حضرت سیدالشهدا (ع) است که امیدوارم هر چه زودتر توفیق زیارت مرقد مطهرش نصیب تمام عاشقان گردد.
عزت و سربلندى از صفات انسانهاى بزرگ، با شخصیت و آزاده استو خوارى از رذایل اخلاقى و صفات ناپسند انسانى به شمار مىآید.
تعالیم اسلام همگى در جهت عزت بخشیدن به انسان و رهایى ساختنوى از دل بستن به امورى است که با مقام شامخ انسانیتسازگارنیست. اسلام انسان را از عبادت، خشوع و هرگونه سرسپردگى بهمعبودهاى دروغین که با عزت انسان سازگار نیست. رهانیده استو از او مىخواهد جز در مقابل خدا در برابر هیچ کس سرتسلیم فرودنیاورد و فقط خداوند در نظر او بزرگ و با عظمتباشد.
هرچند همه رهبران الهى از همه صفات کمال به طور کاملبرخوردارند و در همه ابعاد کاملند; ولى اختلاف موقعیتها سبب شدتا یکى از ابعاد شخصیت انسانى در هریک از آن بزرگواران به طورکامل تجلى یابد و آن امام به عنوان اسوه و مظهر آن صفت مطرحگردد. براى مثال زمینه بروز شجاعت در حضرت على(ع)بیش از سایرامامان(علیهم السلام )به وجود آمد. بدین سبب، آن امام(ع)مظهرکامل این صفتبه شمار مىآید. زمینه بروز عزت، سربلندى و آزادگىدر امام حسین(ع)بیش از دیگر امامان(علیهم السلام) بروز کرد، بهگونهاى که آن حضرت «سرور آزادگان جهان» لقب گرفته است. آنحضرت حتى در دشوارترین موقعیتها حاضر نشد در مقابل دشمنسرتسلیم فرودآورد و براى حفظ جان خویش کمترین نرمشى کهبرخاسته از ذلتباشد. نشان دهد. حماسه عاشورا سراسر آزادى،آزادگى، عزت، مردانگى و سربلندى است.
اعمال و سخنان سالار شهیدان(ع)سرمشق تمامى آزادگان جهان درهمه زمانهاست. آن حضرت مىفرماید: «من مرگ(در راه خدا)را جزشهادت و زندگى با ستمگران را جز ذلت و فرومایگى نمىدانم.» (1) ونیز مىفرماید: «مردن با عزت و شرافت از زندگى با ذلتبهتراست.» (2)
سرورآزادگان جهان در پاسخ گروهى که او را از رفتن به کربلانهى مىکردند، این اشعار را خواند:
«من به کربلا خواهم رفت، مرگ برجوانمرد ننگ نیست...» (3)
یکى از رجزهاى آن امام در عاشورا چنین است: «مرگ بهتر ازننگ و عار است و ننگ بهتر از داخل شدن در آتش است...» (4)
وقتى شب تاسوعا براى آخرین بار تسلیم و بیعتیا جنگ و شهادتبه او عرضه شد، پاسخ داد: «به خدا سوگند نه هرگز دست ذلتبهشما مىدهم و نه مثل بردگان فرار مىکنم.» (5) و نیز در روز عاشورافرمود: «زنازاده فرزند زنازاده مرا به انجام دادن یکى از دوکار مجبور کرده، شمشیر و کشته شدن یا ذلت، ذلت از ما خانوادهبسیار دور است. خداوند و پیامبرش(ص) و مومنان و دامنهاى پاکى کهدر آنها پرورش یافتهایم، آن را براى ما نمىپسندند. (6)
آن حضرت در واپسین لحظات زندگى انسانها را به آزادگى دعوتکرد و فرمود: «اگر دین ندارید و از معاد نمىترسید، در دنیاىخود آزادمرد و جوانمرد باشید.» (7)
نظرى هرچند سطحى و گذرا به حادثه عاشورا انسان را به اینباور مىرساند که سراسر وجود امام حسین(ع)عزت، شرافت، مردانگى وآزادگى است.
با این حال، نکاتى در تاریخ کربلا به چشم مىخورد که در ظاهرممکن استبا عزت و شرافت انسانى سازگار ننماید. این اعمالعبارت است از: 1- تقاضاى کمک از اشخاص گوناگون، نظیر خواست کمک ازعبیدالله بن الحرالجعفى با کیفیت مخصوص. پس از امتناع عبیداللهاز پاسخ به دعوت امام(ع)و نیامدن به حضور وى، آن حضرت شخصا بهخیمه او رفت و به یارى دعوتش کرد. در این ملاقات امامحسین(ع)براى تحریک احساسات عبیدالله کودکان خود را نیز همراهبرد. (8) 2- تکرار تقاضاى کمک در روزعاشورا با جمله «هل من ناصرینصرنى و هل من معین یعیننى» و جملاتى به این مضمون. 3- استفاده از هروسیله ممکن در روزعاشورا براى تحریکاحساسات سپاه عمربنسعد و اندرز دادن آنان و در خواست مکرر براىآزاد گذاشتن آن حضرت. 4- درخواست آب از دشمن.
برخى از بزرگان، به دلیل سازگار ندانستن این کار با روح عزتو شرافت، اصل آن را انکار فرمودهاند; ولى به نظر مىرسد این امرتحقق یافته است. هلال بن نافع گوید: «من در میان یاران عمربنسعد ایستاده بودم که شخصى نزد عمربن سعد آمد و گفت: «بشارتباد به تو اى امیر! شمر(ملعون)امام حسین(ع)را شهید کرد.»
هلال گوید: از میان دو لشکر بیرون رفتم تا ببینم چه خبر است. وقتى بالاى سرآن حضرت رسیدم، مشاهده کردم امام(ع)با مرگ دست وپنجه نرم مىکند. به خدا سوگند، تا آن زمان کشتهاى آغشته به خونزیباتر و نورانىتر از او ندیده بودم. نور چهره، زیبایى و هیبتشمرا از پرداختن به فکر کشته شدنش باز داشت و در همان حال، آنحضرت درخواست آب مىکرد... .
پس از این که همه یاران و اصحاب امام حسین(ع)در روز عاشورابه شهادت رسیدند، امام(ع)به عمربنسعد ملعون فرمود: «یکى ازاین سه پیشنهاد را در باره من بپذیر!» ابن سعد پرسید:
«چیست؟»امام حسین(ع)فرمود: «مرا آزادگذارى تا به مدینه،حرم جدم رسول خدا(ص)، باز گردم.»
ابن سعد: «این خواسته غیر قابل قبول است.»
امام حسین(ع): «شربت آبى به من بیاشامان، جگرم از تشنگىخشکیده است.»
عمربن سعد: «این نیز غیر ممکن است.»
امام حسین(ع): «اگر راهى جز کشتن من نیست، پس تک تک با منمبارزه کنید.» (9)
و نیز عبدالحمید گوید: «در همان حال که امامحسین درروزعاشورا در میدان جنگ ایستاده بود، احساسات و عواطف دشمن رابرمى انگیخت تا شربتى آب به او دهند و مىفرمود: «آیا کسى هستکه به آل رسول(ص)رحم و عطوفت و مهربانى کند؟...» (10)
در پاسخ باید گفت: پیشوایان معصوم:به دو دلیل به چنینکارهایىاقدام مىکنند:
الف)اتمام حجت و بستن هرگونه راه عذر و بهانه برگمراهان ومنحرفان.
خداوند متعال پیامبران را براى راهنمایى بشر فرستاد تا افرادمستعد و حقجو از راهنمایى آنان بهره برده، به خوشبختى نایلآیند و راه هرگونه عذرتراشى و بهانه جویى بر گمراهان بسته شود. قرآن کریم در باره پیروزى مسلمانان در جنگ بدر مىفرماید: «(شما در بدر در مقابل هم قرار گرفتید.)تا خدا کارى را کردنىبود، به انجام رساند تا آن که هرکه هلاک مىشود با حجتى روشن هلاکشود و آن که(به هدایت)زنده مىماند، به حجتى روشن زنده بماند; وهر آینه خدا شنوا و دانا است. » (11)
ب)نکته دیگر در حل این مشکل، این است که کمالات انسانى هیچگونه منافاتى با یکدیگر ندارند و همه قابل جمعند. برخوردارى ازیک کمال انسانى به گونهاى نیست که سبب از بین رفتن دیگر کمالاتگردد. اگر وجود یکى از فضایل در انسان به حدى رسید که کمالدیگرى را از بین برد، آن صفت از کمال بودن خارج شده است و دیگرنمىتوان آن را از فضایل انسانى به شمار آورد. براى مثال اگرعزت نفس سبب از بین رفتن تواضع و فروتنى در انسان گردد، آن صفتدیگر عزت نفس نیستبلکه غرور، تکبر و خودخواهى است. از این رو،عمل به تعهدات انسانى، وفاى به عهد و پیمان و... را نباید دلیلبرذلت و ترس و زبونى دانست. همان گونه که پیامبراکرم(ص)در عملبه پیمان صلح حدیبیه مسلمانان پناهنده را به مشرکان تحویلمىداد و امامحسن مجتبى(ع)به خاطر عمل به مفاد صلح با معاویهحرکت مسلحانه نکرد.
باتوجه به مطلب فوق، باید گفت: پیشوایان معصوم(علیهمالسلام)در عین برخوردارى از عزت و شرافت از رحمت، عطوفت،مهربانى و خیرخواهى نیز در حد اعلا برخوردار بودند. براساسجمله: «یامن سبقت رحمته غضبه» هدایت الهى مبتنى بر رحمت،عطوفت، مهربانى و خیرخواهى است; خشونتخلاف اصل است و حالتاستثنایى دارد. دستور به آغاز هرکار با نام «خداوند رحمن ورحیم» دلیل بردرستى این مطلب است. پیشوایان معصوم(علیهمالسلام)نهایت تلاش خود را براى هدایت گمراهان به کار مىگرفتند ودر این راه از هیچ کوششى فروگذار نمىکردند. آنان در برخورد باگمراهان چنان رفتار مىکردند که تا حد امکان آنان را جذب کنند واز هرگونه برخورد تند و خشن که ممکن بود حسى لجاجت و انتقامآنان را تحریک کند و به واکنش منفى انجامد. دورى مىکردند. برخورد پیامبر بزرگوار اسلام(ص)و امامان معصوم(علیهم السلام)بامخالفان بسان برخورد پدرى دلسوز و مهربان با فرزند سرکش وبریده از خانواده است که هرچه فرزند بیشتر طغیان و سرکشى کند،پدر بیشتر نرمش نشان مىدهد تا مبادا برخورد تند او فرزند رافرارى داده، به دامن دشمنان و شیادان بیندازد. این گونه رمشبرخاسته از رحمت، عطوفت، مهربانى و خیرخواهى به ظاهر بدونتوجه به فلسفه آن خلاف عزت و شرافت مىنماید; ولى با توجه بهفلسفه آن، دلیل بربزرگى، عظمت و... پیشوایان معصوم(علیهمالسلام)است و با شرافت و عزت آن بزرگواران هیچ گونه منافاتىندارد.
چنین برخوردى که کسى با دشمن خود تا این حد خیرخواهى، محبتو عطوفت داشته باشد. از توان و قدرت انسانهاى عادى خارج است واز معجزات امامان(علیهم السلام )به شمار مىآید.
با روشن شدن مطلب فوق، در مىیابیم تمام اعمال و سخنان امامحسین(ع) که ممکن استبرخى آنها را با عزت و رافتسازگارندانند. از روح مهربانى، عطوفت، خیرخواه و مشتاق هدایت مردمآن حضرت است. امام حسین(ع)حتى براى نجات دشمنان خود که کمربه قتلش بسته بودند. نهایت تلاش خود را به کار بست.
اگر سالار شهیدان از اشخاصى مانند عبیدالله بن حر تقاضاى کمککرد، براى ترس از شهادت و کشته شدن نبود; زیرا حضرت نیکمىدانست کمک این افراد نمىتواند سرنوشتحادثه کربلا را تغییردهد. این یارى جویى به خاطر این بود که مردم با کمک به وى وشهادت در رکاب حضرتش به سعادت ابدى نایل گردند.
اگر سرور آزادگان در روزعاشورا به طور مکرر جمله «آیاکسىهست مرا یارى کند؟ » را تکرار کرد و به موعظه لشکر عمربنسعدپرداخت و از هر وسیله ممکن براى تحریک احساسات آنان استفادهکرد، همه به این دلیل بود که بتواند تعدادى از یزیدیان را ازگمراهى نجات داده، وارد بهشتبا صفاى حسینى کند.
گواه درستى این سخن، آن است که امام(ع)از کسانى که حاضر بهیارىاش نمىشدند، تقاضا مىکرد کربلا را ترک گویند و دست کم بهسپاه دشمن نپیوندند تا به گناه شرکت در قتل امام(ع)یا ترک یارىوى آلوده نگشته، به شقاوت ابدى گرفتار نیایند.
این که امام حسین(ع)در شب عاشورا بیعت را از یارانش برداشت وآنان را آزاد گذاشت تا به میل خود راهشان را انتخاب کنند، یکىاز اسرارش این است که به یاران خود بگوید: من به شما نیازندارم و در هرحال کشته خواهم شد. این شما هستید که باید بینسعادت جاودانى و شقاوت ابدى یکى را انتخاب کنید.
بنابرآنچه گفته شد، نداى «هل من ناصرینصرنى» امام حسین(ع)،به ظاهر درخواست کمک و تقاضاى یارى از دیگران و در باطن تقاضاىیارى رساندن و کمک کردن به انسانهاى ناتوان و درمانده از رسیدنبه کمال و سعادت. معناى واقعى آن چنین است: «آیا کسى هست منیارىاش کرده، به سعادت رسانم؟ آیا کسى هست دستش را گرفته، ازورطه هلاکت نجاتش دهم؟ آیا کسى هست او را از ظلمتیزیدى خارجکرده، به نور حسینى وارد کنم؟»همان گونه که خداوند در این آیه: «اگر مرا یارى کنید، شمارا یارى مىکنم.» درظاهر از بندگان خود تقاضاى کمک مىکند، ولىباتوجه به این که خداوند غنى مطلق است و به کسى نیاز ندارد، درواقع دعوت براى یارى بندگان و نجات آنهاست.
بنابر آنچه گذشت، مشکل درخواست آب از جانب امام حسین(ع)نیزحل مىشود. امام حسین(ع)مىخواستبا تحریک احساسات و به رحمآوردن دشمن، آنان را به خود جذب کرده، به سعادت رساند; زیرابسیار اتفاق افتاده کسانى به خاطر خدمتى ناچیز به امام(ع)موفقبه توبه شدند. مگر نه این است که حر به خاطر ادب و احترام بهامام حسین(ع)موفق به توبه شد. امام(ع)با در خواست آب مىخواستزمینه توبه و بازگشت را در افراد قابل فراهم سازد.
1- فانى لا ارى الموت الا سعاده و لا الحیوة مع الظالمین الا برها.
(بحار الانوار، ج 44، ص 381.)
2- موت فى عز خیر من حیوة فى ذل(همان، ج 1، ص 150.
3- سامضى و ما بالموت عار على الفتى. (حماسه حسین، ج 1، ص 152.)
4- الموت اولى من رکوب العار و العار اولى من دخول النار (بحار الانوار، ج 45، ص 50.)
5- و الله لا اعطیکم بیدى اعطاء الذلیل و لا افر فرار العبید.
(الارشاد، ج 2، صص 98.)
6- الا و ان الدعى ابن الدعى قد رکز بین اثنتین بین السلسة و الذلة و هیهات منا الذلة یابى الله ذلک لنا و رسوله و المؤمنون و حجور طابت و طهرت. (بحار الانوار، ج 45، ص 9)
7- و یحکم یا شیعة آل ابىسفیان، ان لم یکن لکم دین و کنتم لا تخافون المعاد فکونوا احرارا فى دنیاکم. (همان، ج 45، ص 51.)
8- منتهى الآمال، ج 1، ص 711.
9- نفس المهموم، ص 366، اللهوف، ص 55.
10- موسوع- کلمات الامام الحسین(ع)، ص 495.
11- همان ، ص 506.
12- «لیهلک من هلک عن بینه و یحیى من حى عن بینه و ان الله لسمیع علیم.»( الانفال، آیه 42)
13- مفاتیح الجنان، دعاى جوشن کبیر.